۱۳۹۰ مرداد ۱۰, دوشنبه

قدرتمندترین فرد در بیت آیت‌الله خامنه‌ای کیست؟

همگان آیت‌الله خامنه‌ای را قدرتمندترین فرد ایران می‌دانند، اما سوال این است که قدرتمندترین فرد در دفتر او کیست؟
تازه‌ترین عکس منتشر شده از آیت‌الله خامنه‌ای در جمع بسیجیان نشان می‌دهد که سه مشاور نزدیک وی همزمان در کنار وی دیده می‌شوند:
حجت‌الاسلام محمد محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر آیت‌الله خامنه‌ای در کنار اصغر حجازی و فردی به نام وحید معروف به وحید حقانی، دو تن از مشاوران نزدیک رهبر ایران. اما کدام یک از این سه تن بیشترین نقش و نفوذ را در دفتر آیت‌الله خامنه‌ای یا همان بیت رهبری دارند؟
پاسخ این سوال قاعدتا باید حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی باشد، زیرا وی رئیس دفتر آیت‌الله خامنه‌ای است. اما مجید محمدی، تحلیل‌گرمسائل سیاست و حکومت ایران در آمریکا، به این سوال چنین پاسخ می‌دهد:
«آقای گلپایگانی بیشتر چهره‌ای بیرونی است، چهره‌ای برای رفتن به مراسم و مجالس رسمی.»
محمدی گلپایگانی:
از همکاری با عقیدتی - سیاسی ارتش و وزارت اطلاعات تا مسئولیت بیت رهبر حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی به عنوان رئیس کنونی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای در دهه ۱۳۶۰ از مسئولان دادگاه‌های نظامی و نیز عقیدتی سیاسی ارتش (۲) و سپس دستیار محمدی ری‌شهری در وزارت اطلاعات بود. (۳) وی پیش از به قدرت رسیدن آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۶۸ فردی کم‌نام و نشان بود که حتی در انتخابات شهر گلپایگان نیز نتوانسته بود رقیب خود را شکست دهد و به عنوان نماینده‌ای ساده به مجلس ایران راه یابد. آن گونه که علی‌اکبر ناطق نوری، رئیس بازرسی دفتر رهبری و رئیس پیشین مجلس ایران، می‌گوید، محمدی گلپایگانی از آن رو در اوج گمنامی به ریاست دفتر آیت‌الله خامنه‌ای انتخاب شد که کسی فکر نکند یک روحانی راست‌گرا یا چپ‌گرا مدیریت دفتر آِیت‌الله خامنه‌ای را برعهده گرفته است. (۴) اما با آن که محمدی گلپایگانی به عنوان یک روحانی جناحی شناخته نشده، هرگز در بین فعالان سیاسی ایران نیز به عنوان نفر اول دفتر یا بیت آیت‌الله خامنه‌ای از وی نام برده نمی‌شود. از نگاه جریانات سیاسی و حزبی ایران وی به طور اسمی رئیس دفتر آیت‌الله خامنه‌ای است، اما لزوما قدرتمندترین یا ذی‌نفوذترین فرد دفتر یا همان بیت رهبری نیست. اما اگر محمدی گلپایگانی قدرتمندترین فرد در بیت آیت‌الله خامنه‌ای نیست، قدرتمندترین فرد دفتر رهبر کیست؟
مجتبی خامنه‌ای و سنت روحانیون ارشد در تعیین مسئول بیت طبق سنت روحانیون ارشد ایران، مهم‌ترین و ذی‌نفوذترین فرد در بیت آنها همواره یکی از فرزندان ذکور آنها و ترجیحا فرزند ارشد است. در همین چارچوب سال‌هاست که در بین سیاسیون ایران شنیده می‌شود که در بین چهار پسر آیت‌الله خامنه‌ای، مجتبی فرزند دوم وی سیاسی‌ترین فرزند رهبر و البته ذی‌نفوذترین فرد در بیت آیت‌الله خامنه‌ای است. در ایران به طور جدی شایع است که مجتبی خامنه‌ای در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ با دخالت خود در انتخابات آن هم درست ۴۸ ساعت قبل از انتخابات مانع از پیروزی محمدباقر قالیباف و علی لاریجانی، نامزدهای اصول‌گرا، و البته نامزدهای اصلاح‌طلب (مصطفی معین، مهدی کروبی و اکبر هاشمی رفسنجانی) شده و به محمود احمدی‌نژاد کمک کرده است تا رئیس جمهور ایران شود. شایعات مشابهی نیز در مورد دخالت سازمان‌یافته مجتبی خامنه‌ای در انتخابات جنجالی سال ۱۳۸۸ وجود دارد. اما جدای از این شایعات در مورد مجتبی خامنه‌ای که به دلیل عدم انتشار اسناد دولتی و حکومتی در ایران مستندات منتشرشده‌ای درباره آنها وجود ندارد، اگر از فرزندان آیت‌الله خامنه‌ای بگذریم سوال مهم‌تر آن است که در بین مشاوران وی قدرتمندترین فرد کیست؟
سال‌هاست که در این عرصه از دو نفر نام برده می‌شود:‌
حجت‌الاسلام اصغر حجازی و وحید حقانی.
اصغر حجازی، رابط آیت‌الله خامنه‌ای با دولت اصلاحات در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، سیاستمداران و فعالان سیاسی کشور هر گاه قصد مذاکره و لابی با بیت آیت‌الله خامنه‌ای را داشتند، طرف مذاکره آنها اصغر حجازی بود. او به نمایندگی از آیت‌الله خامنه‌ای با سران احزاب نشست و برخاست و ملاقات و مذاکره و رایزنی می‌کرد و فعالان سیاسی نظر وی را ترجمان دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای می‌دانستند. همچنین هر گاه آیت‌الله خامنه‌ای قصد داشت پیامی غیرعلنی را به دولت و مجلس ابلاغ کند، اصغر حجازی آورنده این پیام بود. (۵) همچنین روزی که مهدی کروبی در اعتراض به بازداشت حسین لقمانیان، نماینده همدان، از ریاست مجلس ششم ناگهانی استعفا کرد و کشور در بحران فرو رفت، این اصغر حجازی بود که به مهدی کروبی پیغام داد در مجلس بماند و تا یک ساعت دیگر لقمانیان را آزاد خواهد کرد و او آن قدر قدرت داشت که چنین شد و لقمانیان به گفته عده‌ای با سرعتی آزاد شد که حتی فرصت نکرد چایی را که در زندان اوین برای او ریخته بودند بخورد. (۶) در واقع این دوره که حجازی به عنوان معاون سابق وزارت اطلاعات بیشترین نقش را در اداره بیت آیت‌الله خامنه‌ای داشت دوره‌ای بود که علی فلاحیان، وزیر سابق اطلاعات، و مصطفی پورمحمدی، معاون دیگر وزارت اطلاعات، نیز با سر کار آمدن دولت محمد خاتمی وزارت اطلاعات را ترک کرده و به بیت رهبری رفته بودند، دوره‌ای که در ایران به شکل‌گیری اطلاعات موازی معروف است. مجید محمدی، تحلیل‌گر مسائل سیاست و حکومت ایران، در آمریکا دلیل نفوذ اصغر حجازی در بیت آِیت‌الله خامنه‌ای در این دوره را چنین تحلیل می‌کند:
«سازوکار قدرت در دوره آقای خاتمی و احمدی‌نژاد متفاوت بوده است، چه از نظر استراتژی کنترل و چه از نظر نخبگان سیاسی. در بحث استراتژی کنترل، در دوره آقای خاتمی، آقای خامنه‌ای مطمئن بود که اصلاح‌طلبان در پی خیابانی کردن سیاست نیستند، بلکه بیشتر در پی روابط قدرت و چانه‌زنی هستند. به همین دلیل رویارویی دفتر آقای خامنه‌ای با اصلاح‌طلب‌ها عمدتا رویارویی اطلاعاتی بود و به همین جهت فرد شاخص در بیت آقای خامنه‌ای در این دوره یک فرد اطلاعاتی (اصغر حجازی) بود. نکته دوم بحث نخبگان سیاسی است. کسانی که در دوره آقای خاتمی زمامدار بودند عمدتا نیروهای سیاسی بودند و حاکمیت نیز با شیوه‌های اطلاعاتی درصدد کنترل آنها بود.»
دوران برآمدن وحید در بیت رهبری اما هنگامی که دولت محمد خاتمی رفت و اکثریت مجلس هفتم نیز از دست اصلاح‌طلبان خارج شد، نام اصغر حجازی دیگر در محافل سیاسی کمتر شنیده شد. اندک‌اندک همگان از وحید حقانی سخن می‌گفتند، فردی که هیچ گاه سمت رسمی وی در دفتر آیت‌الله خامنه‌ای اعلام نشده، اما از وی به عنوان مشاور اجرایی رهبر یاد می‌شود. نام وحید در اواخر دهه ۱۳۷۰ به عنوان یک مسئول در بازرسی ویژه بیت آیت‌الله خامنه‌ای بر سر زبان‌ها افتاد. اما پس از شروع ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴ در اکثر ملاقات‌ها و سفرهای آیت‌الله خامنه‌ای وحید پشت سر رهبر دیده شده است. شب انتخابات جنجالی ۱۳۸۸، و پیش از اعلام نتایج رسمی انتخابات نیز وحید به ابوالفضل فاتح، یکی از فرستادگان میرحسین موسوی، از نامزدهای اصلی انتخابات، گفته بود که کار تمام است و محمود احمدی‌نژاد برنده انتخابات است. (۷) در سفر اخیر آیت‌الله خامنه‌ای به قم نیز وحید به عنوان نماینده تام‌الاختیار رهبر در جلسات هیئت دولت در قم شرکت کرد و عکس‌های حضور وی درجلسات دولت نیز منتشر شد. از دیدگاه تحلیل‌گرانی مانند مجید محمدی نقش و نفوذ وحید حقانی در بیت آیت‌الله خامنه‌ای در دوره‌ای بیشتر به چشم می‌آید که منتقدان نظام جمهوری اسلامی از آن به دوران اوج‌گیری قدرت نظامیان و سپاهیان یاد می‌کنند: «پس از بروز جنبش سبز و به طور خاص قدرت گرفتن نظامیان، گرایش (حاکمیت) از نظر استراتزی کنترل بیشتر به این سمت تمایل پیدا کرده که برای سرکوب جنبش های خیابانی نظامیان نقش بیشتری پیدا کنند و به همین دلیل است که نقش آقای وحید در این دوره پررنگ‌تر است. از نظر بحث نخبگان سیاسی نیز در حالی که زمامداران دولت در زمان آقای خاتمی عمدتا نیروهای سیاسی بودند و حکومت درصدد کنترل اطلاعاتی آنها بود، در دوره آقای احمدی‌نژاد چون نظامیان دست بالاتر را در عرصه حکومت دارند به طور طبیعی در بیت آقای خامنه‌ای نیز فردی که برای برقراری ارتباط با نظامیان و کنترل آنها انتخاب شده یک فرد نظامی است.» اما حالا با وجود آن که بسیاری می‌دانند که حجت‌الاسلام محمد گلپایگانی قدرتمندترین فرد در دفتر نیست، عکس‌های منتشره از آخرین حضور آیت‌الله خامنه‌ای در جمع ۱۱۰ هزار بسیجی نشان می‌دهد که وحید حقانی و اصغرحجازی شانه به شانه یکدیگر در نزدیکی رهبر جمهوری اسلامی ایستاده‌اند و این از آن نظر که معمولا اصغر حجازی در هیچ یک از دیدارهای عمومی رهبر حضور نمی‌یابد و به مرد پشت پرده معروف بوده کمی غریب به نظر می رسد. آیا مهم است که ذی‌نفوذترین فرد بیت چه کسی باشد؟
اما فارغ از این که وحید حقانی یا اصغر حجازی هم اکنون ذی‌نفوذترین فرد در بیت رهبری باشند، موضوع مهم این است که آیا این مسئله در توازن قدرت در راس ساختار جمهوری اسلامی تاثیری دارد. مجید محمدی در این باره می‌گوید:
«تاثیر این موضوع در روندهای حکومتی بالا نیست، اما به نظرم این مسئله از سه نظر مهم و دارای تاثیر است.
نخست از زاویه دروازه‌بانی خبر و اطلاعات برای رهبر است، یعنی این که اطلاعات از کدامین مجاری به دست رهبر می‌رسد.
دوم بحث حلقه‌های مرتبط و متصل به بیت و رهبر است که در دوره آقای خاتمی این حلقه‌ها بیشتر نقش اطلاع‌رسانی به آقای خامنه‌ای را داشتند و نه نقش نظامی.
سوم بحث (تعیین) حساسیت‌ها است که این حساسیت‌ها نقش خود را در تصمیمات کلان (نظام) نشان می‌دهند.
نهایت آن که با وجود اطلاعات اندکی که در مورد ساختار قدرت در ایران منتشر می‌شود، شاید در مورد این که اصغر حجازی یا وحید کدام یک ذی‌نفوذترین فرد در بیت آیت‌الله خامنه‌ای هستند اما و اگر وجود داشته باشد، اما تردیدی نیست که شخص آیت‌الله خامنه‌ای کماکان در ساختار قدرت جمهوری اسلامی ذی‌نفوذترین و قدرتمندترین فرد حاکمیت است.

یادداشت‌ها:
۲- این دوره مصادف است با مسئولیت حجت‌الاسلام خامنه‌ای به عنوان نماینده آیت‌الله خمینی در شورای عالی دفاع.
۳- رجوع شود به مصاحبه محمدی ری‌شهری با کیهان فرهنگی، خرداد ۱۳۸۳
۴- خاطرات علی‌اکبر ناطق نوری، نوشته مرتضی میردار، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آذر ۱۳۸۴
۵- مانند پیام آیت‌الله خامنه‌ای به مجلس ششم در روزهای نخست شروع به کار این مجلس و دستور رهبر برای عدم رسیدگی مجدد مجلس به قانون مطبوعات
۶- نقل قول مستقیم از یکی از هم‌بندان حسین لقمانیان در زندان اوین که هم اکنون به دلیل زندانی شدن مجدد وی، نگارنده از ذکر نام او معذور است.
۷- خاطرات ابوالفضل فاتح از انتخابات ۱۳۸۸

۱۳۹۰ مرداد ۴, سه‌شنبه

وضع محدودیت‌های جدید در مورد تجارت با ایران توسط وزارت دارایی اسرائیل

برای نخستین بار در سی و دو سالی که با روی کار آمدن جمهوری اسلامی، روابط میان ایران و اسرائیل دچار تنش شده است، وزارت دارایی اسرائیل ایران را «دشمن» معرفی کرد و محدودیت‌هایی بر ارتباط اقتصادی و مالی شهروندان خود با ایران وضع کرد. وزارت امور دارایی اسرائیل روز پنجشنبه اعلام کرد که یووال اشتاینیتس، وزیر دارایی در فرمانی دولتی، با «دشمن» نامیدن ایران، هشدار داده است که هرگونه ارتباط اقتصادی و مالی مردم و شهروندان این کشور با ایران ممنوع است. بر اساس این حکم شرکت‌ها، بازرگانان و نیز اشخاص حقوقی در جهان که به نحوی معاملات آنها با ایران موجب پایمال کردن ممنوعیت معامله شده، از این پس از سوی اسرائیل مورد تحریم قرار خواهند گرفت. اسرائیل خود در طول سال‌ها از آمریکا، اتحادیه اروپا و سایرکشورهای جامعه جهانی خواسته بود که هرگونه مراوده با ایران را قطع کنند و حتی پیشنهاد می‌کرد که با لغو معاملات نفتی و گازی با ایران، موجب فلج شدن اقتصاد جمهوری اسلامی ایران شوند. با این حال اقدامات جدید وزارت دارایی اسرائیل در مورد ایران پس از آن ضروری احساس شد که رسانه‌های اسرائیلی در ماه‌های اخیر از معاملات و فعالیت‌های گروه معظم تجاری «برادران عوفر»، در مالکیت یک خاندان بازرگان اسرائیلی، با ایران خبر دادند. انتشار گزارش‌ها در مورد معاملات شرکت‌های «برادران عوفر» با ایران، و در حالی که وکلای این شرکت‌ها تأکید کرده بودند که هیچ کارغیرقانونی طبق قوانین اسرائیل صورت نگرفته است، این نیاز را در میان رهبران اسرائیل به وجود آورد که قوانین خود این کشور نیز از شفافیت لازم در قبال ایران برخوردار نبوده است. به گزارش وزارت امور دارایی اسرائیل، یووال اشتاینیتس، روز پنجشنبه پیش‌نویس لایحه دولتی را در این زمینه به کمیسیون امور خارجی و امنیتی مجلس اسرائیل ارائه کرد. در پیش‌نویس این لایحه آمده است که ضرورت تهیه چنین لایحه‌ای، مبارزه با برنامه هسته‌ای ایران است. وزیر دارایی اسرائیل گفته است که «سخن از یک گام مهم در تحکیم نقش اسرائیل در تحریم‌های اقتصادی علیه ایران، به عنوان بخشی از تعهدات اسرائیل در تلاش‌های بین‌المللی برای ناکام کردن ایران در تولید سلاح‌های غیرمتعارف است؛ سلاحی که موجودیت اسرائیل و کشورهای غربی را تهدید می‌کند». یووال اشتاینیتس که وابسته به حزب حاکم راستگرای لیکود است در حالی در فرمان خود ایران را کشور«دشمن» معرفی کرده است که سیاستمدارانی در این کشور، و در صدر آنها، شیمون پرز، رئیس‌جمهور اسرائیل، همواره تأکید دارند که میان مردم ایران و حکومت حاکم بر ایران تفاوت قائل هستند. این اقدام وزارت دارایی اسرائیل در حالی است که مئیر داگان، رئیس پیشین موساد، چهارشنبه تکرار کرده بود که کار مقابله با برنامه هسته‌ای ایران را باید به ابرقدرت آمریکا سپرد. لایحه پیشنهادی دولت اسرائیل همچنین در شرایطی به پارلمان این کشور ارائه شده است که کابینه اسرائیل چندی پیش در اوائل تیر ماه محدودیت‌هایی را علیه ایران و شرکت‌هایی که با این کشور روابط تجاری دارند، به تصویب رساند. تحریم‌هایی که به توصیف بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، «گام مهمی در نبرد علیه برنامه هسته‌ای ایران» است و «تضمین خواهد کرد که اسرائیل در خط مقدم تحریم‌ها علیه ایران در کنار دیگر کشورها قرار داشته‌باشد.» گسترش تحریم‌های اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران پس از آن انجام می‌شود که کمیته‌ای در ماه مارس در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که با وجود سال‌ها درخواست اسرائیل از دیگر کشورها برای تشدید تحریم‌ها علیه ایران، تحریم‌های وضع شده خود این کشور علیه جمهوری اسلامی هنوز کامل نیست.

۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه

همکاری اپوزسیون با خارجی ها درست است یا نه؟

خارجی یک وقت افکار عمومی است و رسانه های عمومی و روزنامه ها است و می‌خواهید افکار عمومی را آگاه کنید تا به کمک جنبش مردم ایران بیایند که مطلوب است و ما این کوشش را هم در دوره شاه می‌کردیم و هم حالا بدون وقفه می‌کنیم. اما یک وقت هست که صحبت دولت‌های خارجی است، گفته می‌شود ما آزادی را هدف قرار داده‌ایم، چرا از قدرت‌های خارجی مثل آمریکا و انگلیس و حتی اسرائیل برای رسیدن به هدف کمک نگیریم. اگر درست دقت کنید می‌بینید که کلمه استقلال در دهان اینطور آدمها محل پیدا نمی‌کند. توجیه هم درست می‌کنند و می‌گویند با این جهانی شدن دیگر استقلال بی‌معنی است. آن ارزشی که در دوره مصدق داشته است حالا دیگر ندارد. خطاب به نسل امروز می‌گویم ما اقلا دو نوع تاریخ داریم. یکی آنکه تاریخ نویس می‌نویسد که مثلا در دوره ناصرالدین شاه وضعیت اینطور بود ... و یک تاریخی هم داریم بی کم و کاست است و تاریخی است که استمرار دارد و هر ایرانی امروز حامل، ناقل و ساخته آن تاریخ است. حال به تاریخ که برگردیم می‌بینیم آنهایی که به قدرت خارجی روی می‌آوردند در گذشته هم همینطور استدلال می‌کردند و می‌گفتند که استقلال مهم نیست، بهتر است آزادی داشته باشیم و مقدرای استقلال نداشته باشیم بهتر است که استبداد داشته باشیم. می‌بینیم اینها که می‌گفتند آزادی بر استقلال مقدم است هر دو را از دست دادند...
اگر گفته شود که آزادی هدف من است باید توضیح داد که آزاد بودن بدون استقلال ممکن هست یا نیست؟ مردم ایران! جوانان! فریب نخورید استقلال تنها این نیست که ما رابطه خود را با قدرت خارجی چطوری تنظیم می‌کنیم. فقط این نیست که ما هستیم که امور خود را تصدی می‌کینم. بلکه استقلال در سطح هر انسان مطرح است. استقلال «داشته» است، آزادی بکار بردن «داشته» است، چون انسان استقلال دارد، میتواند آزادی هم داشته باشد. آزادی یک ویژگی دیگر هم دارد. عمل باید خالی از زور باشد اگر خالی از زور نبود ویرانگر می‌شود. خوب چه چیزی را تخریب می‌کند؟ همان «داشته» یعنی استقلال را از بین می‌برد. بخاطر این است که استقلال و آزادی به هم ربط دارند. حال اگر عمل آزادانه باشد به همان «داشته» یعنی استقلال می‌افزاید. «توانایی تصمیمگیری» استقلال است و «انتخاب نوع تصمیم» آزادی است.
مراجعه به قدرت خارجی، یعنی شما قدرت را هدف گرفته‌اید، هم ضد آزادی است هم ضد استقلال. شما نه دنبال آزادی نه دنبال استقلال هستید. می‌گویند استقلال نمی‌خواهیم، آزادی می‌خواهیم. اما آزادی هم نمی‌خواهید زیرا شما بطرف قدرت خارجی رفته اید، از قدرت حمایت خواستید، دنبال قدرت هستید. دروغ می‌گوئید، بزک می‌کنید، واقعیت را می‌پوشانید، واقعیت این است که شما قدرت را می‌خواهید و برای به دست آوردن قدرت، چون خود توانائی ندارید، با مردم بریده‌اید، از طریق مردم نمی‌خواهید عمل بکنید، و نمی دانید استقلال و آزادی فرهنگ است. یک ملتی خود می‌باید تحول بکند، وجدان شفافی نسبت بخود بعنوان انسان، انسانی که استقلال و آزادی ذاتی حیات اوست، پیدا بکند. حقوق انسان ذاتی حیات اوست، به حقوق ملی شعور پیدا کند، اینها را نمی‌شود با قدرت خارجی بوجود آورد. وقتی یک ملت بطرف قدرت خارجی می‌رود، یعنی من ناتوانم هستم. اگر توانائی داشت که نمی‌رفت. شنیده‌اید که مردم امریکا مثلا با رئیس جمهور خودشان مخالف باشند، و مثلا به‌سراغ ایرانی‌ها بیایند و بگویند آقای خامنه‌ای شما به ما کمک کن، ما با آقای اوباما دعوا داریم؟ نه، زیرا خود را توانا می‌بیند. وقتی مردمی خود را ناتوان دیدند، بقدرت خارجی روی می‌آورند، قدرت خارجی هم متناسب به منافع خود عمل می‌کند، چنانکه شما در لیبی می‌بینید.

۱۳۹۰ تیر ۲۱, سه‌شنبه

هکر سایت وزارت خارجه شناسایی شد...!!!

تلویزیون جمهوری اسلامی در یک رشادت جدید فاش کرد که هکر سایت وزارت خارجه حنیف مزروعی بوده است. این افشاگری تکان دهنده فوراً مورد استقبال فجیع سایت‌هایی مانند بولتن نیوز و تابناک قرار گرفت و بلافاصله پس از درج تیتر خبر به پدر حنیف بعنوان متن خبر فحش دادند. در اینجا و از آنجا که ما تا حالا خیال می‌کردم هکر مربوطه از کامپیوتر همانقدر سر درمی‌آورد که ما از جغرافیا، بلافاصله با نامبرده که تا حالا بما دروغ گفته بود تماس گرفتیم و گفتگویی کردیم که در اینجا فاش می‌شود. توضیحاً اینکه این گفتگو اول قرار بود از طریق ایمیل انجام بشود لیکن بدلیل عدم آشنائی این هکر با پدیده‌ی ایمیل قرار شد بصورت اسکایپی انجام بشود ولی بعد از اینکه ایشان جهت خریدن اسکایپ از منزل خارج شدند ترجیح دادیم همان تلفن بزنیم قبضش را هم بدهیم بیندازند در مرقد سارکوزی که هی بما وعده وعید الکی داد آواره‌مان کرد کشاندمان اینجا :

من: سلام حنیف. تلویزیون می‌گفت سایت وزارت خارجه را تو هک کردی. آزار داری؟
حنیف: آره خودمم شنیدم و از یکی از دوستام پرسیدم ببخشید این هک که میگن من کردم یعنی چی؟ برام توضیح داد و من الآن متوجه شدم که چه کار زشتی با وزارتخارجه کرده‌ام.

من: ببینم، تو دقیقاً با چه سیستمی اینکارو انجام دادی؟
حنیف: ما همیشه ایران هم که بودیم سیستممان سه-پنج-دو بوده که الآن هم با همان سیستم کار می‌کنیم.

من: نه ، منظور اینکه سیستمی که تو خونه داری چیه؟
حنیف: آها، حالا متوجه شدم. سیستم ما اینجا پال سکامه، رنگی دوازده‌تا کانال هم مفتی داریم ولی بیشتر بخواهی باید پول بدهی.

من: حنییییییییییف! می‌زنم خودمو جر می‌دما. بابا کامپیوترت چیه؟
حنیف: ای بابا خب از اول بگو . کامپیوتر من همینیه که توی اتاقم هست و یک دکمه داره که باهاش روشن میشه و یک دریچه‌ای هم داره که دی.سی می‌ره توش.

من: خب چه برنامه‌ای روش نصبه؟
حنیف: جان ؟ برنامه ؟ بذارم برم بپرسم ..... (ده دقیقه بعد) ..... ویندوز ۷.

من: نه بابا، یعنی برنامه‌ای که برای هک کردن سایت وزارتخارجه روش نصب کردی چیه؟
حنیف: هک کردن یعنی همینی که تلویزیون گفت؟ بذار برم اینم بپرسم که عصبانی نشی ..... (بیست دقیقه بعد) ..... خونه نبودن نمی‌دونم چه برنامه‌ای روش نصبه.

من: تو روزا دقیقاً با کامپیوتر چیکار می‌کنی؟
حنیف: من روزی سه دفعه تمام وسایل اتاقم که کامپیوتر هم یکیش هست تمیز می‌کنم. بعضی وقتها هم که پشت میز کارم نشستم پامو از زیر میذارم روی جعبه کامپیوتر که برای رفع خستگی خیلی خوبه.

من: تو آخرین دفعه‌ای که چت کردی کی بوده؟
حنیف: البته اینجا علف و سیگاری زیاد پیدا میشه ولی من چون اهلش نیستم هیچوقت نزدم برای همین هم هیچوقت چت نکردم.

من: حنیف من غلط کردم ولش کن ، حالا چرا اینهمه به بابات فحش دادن؟
حنیف: هااااا، اینارو بپرس من قشنگ بلدم جوابتو بدم . تو خیال کردی با بیل گیتس تماس گرفتی اون دری وریا رو می‌پرسی؟ ببین من فکر کنم اصلاً قضیه اینجوریه که اینا خواستن به بابام فحش بدن منتها چون بابام چند روزه حرف نزده گفتن چیکار کنیم چیکار نکنیم بعد معلوم شد من سایت وزارت‌خارجه رو از همون کارایی که تو میگی کردم که معلوم بشه بابام چه آدم جنایتکاریه.

من: البته از بحثمون جداست ولی بابات ماشالله از طرف اصلاح‌طلبا حرف که میزنه خود خاتمی هم بهش بد و بیراه میگه دیگه فرقی نمی‌کنه سایت وزارتخارجه هک شده باشه یا نه.
حنیف: منم همینو می‌گم ، میگم بابام چند روزه حرف نزده اینا منو بهونه کردن.

من: پس هر وقت بابات حرف نزد همه بیان سراغ تو دیگه؟
حنیف: آره مشکلی نیست فقط قبلش اون کاری که من کردمو بهم بگن که من برم از یکی بپرسم بدونم یعنی چی.

من: حالا فکر می‌کنی چرا گفتن سایت وزارت‌خارجه ؟ چرا سایت‌های دیگه نه؟
حنیف: آخه همین یه سایت‌شون یه کمی ارزش وقت گذاشتن داره. بقیه‌ی سایتها که یا دارن استفتاء جواب میدن یا مثل فارس نوشته ۱۶ نفر از طرف حزب الله رفتن پارلمان لبنان اونوقت قدرت ایران در منطقه زیاد شد که در هر دو صورت باعث کلی خنده و سرگرمیه و باید حفظ بشه.

من: حالا جدی فکر می‌کنی سایت وزارت‌خارجه رو کی هک کرده؟
حنیف: من !

۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

موسوی و احمدی‌نژاد را در کره ماه دیدیم

امام خمینی زیر درخت سیب می‌نشست و حرف‌های صد تا یه غاز می‌زد و به جز خدعه و فریب مردم سخنی نگفت. این‌گونه شد که سید روح الله خمینی در عالم هپروت سال ۱۹۷۹ ده سال بعد از فتح ماه توسط نیل آرمسترانگ آمریکایی فضانورد شد و به کره ماه سفر کرد و در معراج عارفانه‌اش با شاتل ایر فرانس از ماه به کره زمین بازگشت. سید روح الله فضانورد، ده‌ها تن را برسقف پایگاه فضایی مدرسه رفاه به فضا فرستاد و یه میر مهندسی داشت که ۸ سال [بنده] دربارش بود و بعد از بیست ویک سال مردم میر مهندس را بازیافت کردند و برای فرستادن به فضا همراه ا.ن. آماده اش کردند.
شب ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸، جمهوری اسلامی یک حلقه ا.ن. را همراه میرحسین در ساتل ریاست جمهوری به کره ماه فرستادند. به قول یه خ.ر.ی ۴۰ میلیون به تماشا نشستند و ۷ میلیونی به جای تماشای فتح ماه توسط ا.ن. و میر، پای سریال ویکتوریا به خواب رفتند.
دعوا از این جا شروع شد که پس از بازگشت ا.ن. و میر از کره ماه، ا.ن. دبه کرد و گفت: «میر ماه نورد نیست» و میر به پایگاه فضایی ریاست جمهوری راه نداد. میر هم که زورش نرسید گفت: «دروغ میگه به جان امام راحلم، من ماه نورد هستم و ا.ن دروغ میگه»
بعد هم یه عده که به میر رای داده بودند گفتند به جان امام راحل میر راست می‌گه و میر را ما تو ماه دیدیم و ا.ن را درماه ندیدیم.
بعد از دو سال هنوز دعوا سر اینه که کی ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸ به ماه سفر کرده یه سید خندان زرنگی بود که پیشتر در سال ۷۶ و ۸۰ ماه نورد شده بود و دلش می‌خواست باز به ماه سفر کنه گفت: بسه دیگه من سه تا شرط میذارم برای سفر بعدی به کره ماه در سال ۹۰ و اصلن هر دو طرف ظلم‌ها را فراموش کنند و به انتخابات فکر کنید.
یک ایرانی که رای نداده بود گفت: «اگر ما نخواهیم کسی را در ماه ببینیم چیکار کنیم، نه سید جان ما دیگه ماه نورد نمی‌خوایم. بسه دیگه، ما نمی‌خوایم کسی را تو ماه ببینیم.

۱۳۹۰ تیر ۱۵, چهارشنبه

کسانی که با حیله و جادو حکومت می‌کنند، مردم را جاهل و مسخ شده می‌خواهند

چندی پیش وقتی در خبرها اعلام شد که آیت‌اله مصباح یزدی، مدرس حوزه ی علمیه قم در گفتگو با خبرگزاری فارس گفته است «گرچه مردم نقش پر رنگی در سرنگونی ر‍ژیم ستمشاهی داشتند اما این روحانیون بودند که به مدد قدرت‌های خدادادی خود، شاه را مجبور به فرار از کشور کردند و زمینه را برای برپایی حکومت اسلامی در ایران فراهم نمودند.»
ایشان ضمن هشدار به سران فتنه و فتنه گران افزوده بود: «فتنه گران هنوز ذره ای از قدرت ما را ندیده اند و بنده شدیدن هشدار میدهم که در صورت ادامه‌ی روند فعلی و دشمنی آنان با نظام، ما روحانیون ناچار خواهیم شد همانند اواخر دوران ستمشاهی، از قدرت خدادای و ماورالطبیعه خود استفاده کنیم و آن روز است که همه به عینه، عام الفیل را خواهند دید.»
وقتی در برنامه صدای آمریکا VOA آقای محسن سازگارا خبری منتشر کردند مبنی براین‌که واحد جدیدی به نام پدافند جن در سپاه پاسداران جهت مقابله با جریانات انحرافی شکل گرفته است…؟! ممکن بود تا دیروز کسی به این خبر بخندد و بگوید دنیای جدید تکنولوژی و پرداختن به این خزعبلات؟! اما با مراجعه بیش‌تر به سایت‌ها و اخبار ارایه شده می‌توان به نتایج جالب‌تری دست پیدا کرد:
وجود جن و استفاده از طلسم و جادو که در کتب مذهبی سایر ادیان مانند قرآن نیز به آن اشاره شده است از دیدگاه مذهبی پذیرفته شده و انکار آن نیز به مانند کفر و انکار قرآن می باشد و در انجیل نقل می‌شود که در جایی حضرت عیسی ارواح خبیث را با نیروی الهی از بدن یک فرد مجنون خارج می‌کند تا او بهبودی خود را باز یابد لیکن تا کنون از لحاظ علمی تحقیقات آشکاری بروی این قضیه صورت نگرفته است و کسانی که در آین زمینه اطلاعاتی دارند آن‌را پنهان و مخفی نگاه داشته و از پرداختن به این موضوع خودداری می‌کنند و ظاهرن برای افرادی که از این لحاظ دچار مشکل می‌شوند بعلت عدم شناسایی و راهکار درمانی مناسب،عملن راهی جز پناه بردن به داروهای روان گردان یا بستری شدن در تیمارستان وجود نداشته است.
این موضوع که این روزها در رسانه ها بیش‌تر درباره آن صحبت می شود و در سال گذشته در ارتباط با آن فیلمی به نام ملک سلیمان در ایران بروی پرده سینما رفت که اشاره ای داشت به ظهور و تسلط دوباره این موجودات … بر اندیشه و ذهن مردم در آینده ای نزدیک..
گزارشی از خبرآنلاین و روزنامه همشهری مبنی بر ادعاهای فردی به نام «ر. م» که آدم توانمند و ماهری در انرژی درمانی است و می‌تواند به راحتی درون آدم‌ها را بخواند، به این مطلب اشاره می کند که چرا در حالی‌که تخم مرغ از یه زار به ۲۵۰ تومان رسیده و چند برابر شده است وهمه حتا مسئولین معترض هستند و مخالفت می‌کنند اما در آخر هیچ کس اعتراضی نمی‌کند، زیرا که دعا نویسان برای مردم هر روز صبح در آب سد کرج و لتیان دعا می‌ریزند، دعای دهان بند! این موضوع را می رساند که ظاهرن اشخاص ناشناسی که در این زمینه فعالیت دارند و در طول سال‌های حکومت جمهوری اسلامی از این قضیه به نفع حکومت استفاده کرده اند و در عین حال یکی از دلایل اختلافات گروه وابسته به مصباح یزدی و گروه مقابل منتسب به احمدی نژاد، وارد شدن جریان وابسته به نزدیکان رییس جمهور به این حوزه و به مخاطره افتادن قدرت بلامنازع روحانیون در این زمینه بوده است…به نحوی که آقای مصباح یزدی که معمولن فردی خوددار و متین بودند چند روز پس از آشغال! نامیدن گروه مقابل، اعلام می کند که «ابلیس با تجربه چندین هزار ساله به کمک اینها آمده ‌است»

وجود جن و استفاده از طلسم و جادو که در کتب مذهبی سایر ادیان مانند قرآن نیز به آن اشاره شده است از دیدگاه مذهبی پذیرفته شده و انکار آن نیز به مانند کفر و انکار قرآن می باشد

گزارش بی سابقه دیگری در سایتهای خبری مبنی بر صدور حکم تخریب برای یک ساختمان 5 طبقه که در تسخیر اجنه و طلسمات بوده به دستور مقامات قضایی و به‌دلیل موارد امنیتی؟! به‌همراه افزایش آمار بیماریهای ذهنی و روانی در جامعه , عدم ثبات فکری و شخصیتی در بعضی مسئولین, عادی شدن اخبار ارتباط برخی از مسئولین و گروههای سیاسی با ارواح خبیثه و اجنه، افزایش آمار تجاوز و خشونت‌های غیرعادی و بی سابقه در کشور, سکوت و ظلم پذیری غیر عادی مردم بازهم این مطلب را می‌رساند که موضوع از حد شایعه و مزاح فراتر می باشد و باید بیش‌تر در این زمینه تحقیق شود که آیا صحت دارد که عده ای به تسخیر این موجودات پرداخته و از ارتباط با آنها جهت پیش بردن اهداف و مقاصد خود استفاده میکنند؟!
البته مدت‌ها بود که به این موضوع فکر می‌کردم که آخر دلیل حماقت‌های مداوم یک ملتی که بدون اندیشیدن، کورکورانه از چیزی طرفداری می‌کنند و کاری را انجام می‌دهند و سپس خودشان هم دلیل آن‌را نمی‌دانند!!، چه می‌تواند باشد؟ برای یک موجود هوشمندی مانند انسان در مقام یک دکتر یا مهندس چه عاملی می‌تواند تشخیص او را در برابر ساده‌ترین امور که نیاز به تفکر چندانی ندارد و در شرایط عادی حتی یک انسان بی سواد هم به‌راحتی می‌تواند از پس آن بر آید٬ مختل نموده و باعث شود که او یک انتخاب حماقت آمیز را برگزیند؟ آیا مسخ و جادو می تواند حقیقت داشته باشد؟
گزارش عجیب دیگری آن هم از روزنامه معتبر وال استریت ژورنال در مورد حرفهای یک جن گیر اصفهانی که ضمن ارتباط با دولت/ با جن‌های اسراییلی نیز مبارزه می‌کند! به این شایعه که آیا حزب‌اله لبنان در نبرد اخیرش با اسراییل به کمک این نیروها توانسته بود دشمن را ناتوان و زمین‌گیر کند دامن می‌زند و روایات سربازان اسراییلی مبنی برشلیک و تیراندازی از سوی سربازان نامرئی به‌سوی آن‌ها… ، در صورت صحت داشتن آیا نشان از تبحر نیروهای حزب‌اله به این نیروها و علوم مربوط به آن می‌باشد…؟
با مراجعه به سایتهای دیگر، ظاهرن در چند سال گذشته یک محقق ایرانی بنام محمد علی طاهری با پژوهش در این زمینه توانسته است به نتایج جالبی دست یابد و با طرح مبحث موجودات غیر ارگانیک بصورت علمی رشته ای بنام سایمنتولوژی را بنیان‌گذاری نموده که زیربنای علمی و تحقیقاتی داشته و با ارائه و تدریس آن در دانشگاه‌های ایران باب تحقیقات علمی جدیدی را جهت پزشکان و محققان باز نموده است.
البته این تئوری و تحقیقات صورت گرفته هنوز به بحث و تحقیقات علمی بیش‌تری نیازمند می باشد لیکن نباید فراموش کرد که هر موضوع و کشف تازه ای با مشکلاتی روبرو بوده ٬ تا قبل از اختراع میکروسکوپ و کشف باکتری و ویروس٬ عده ای از پزشکان ، محققینی که اعتقاد بر آلودگی و وجود میکروب‌های بیماری زا داشتند را مسخره و طرد می کردند.
با تئوری این فرد موجودات غیر ارگانیک, شکل دیگری از حیات در هستی می باشند که زندگی آنها بر خلاف موجودات ارگانیک مانند گیاهان حیوانات و انسان‌ها مبتنی بر حیات سلولی و اندام‌های ساخته شده از موادآلی نبوده در دامنه فرکانسی خاص که با فرکانس قابل ثبت و رویت توسط انسان فرق دارد به حیات خود ادامه می‌دهند و دسته ای از آنان می‌توانند بروی سیستم ادراکی انسان تاثیرات شگرفی بجای بگذارند٬ آنرا مختل نموده یا بصورت پیشرفته در جهت خاصی هدایت نماید .
لیکن این تحقیقات به مذاق عده ای خوش نیامده و در خلال مدت انجام تحقیقات همواره به طرق مختلف از سوی افراد و جریاناتی ناشناس در داخل کشور با مشکلاتی روبرو می‌گردد٬ لیکن علیرغم سنگ اندازی‌های صورت گرفته ،آقای طاهری توانسته بود در زمینه مقابله با مشکلاتی که توسط این موجودات بروی سلامتی و ذهن انسان ایجاد می‌شود٬ راهکارهای عملی و علمی ارائه نماید.
تا این‌که جریان‌های سود برنده از این قضیه که مخالف هر گونه آگاهی عمومی از نتایج این تحقیقات بودند٬ هم‌زمان با جدی شدن اختلافات در طبقه حاکمیت که از درگیری‌های غیر ارگانیکی به سمت درگیری‌های فیزیکی سوق پیدا کرده بود به این نتیجه می‌رساند که باید کلیه تحقیقات صورت گرفته در این زمینه را متوقف و آقای طاهری را از صحنه حذف نمایند.
پس از ایجاد واحد پدافند جن و جن‌گیری توسط سپاه پاسداران و دستگیری‌های افراد جن‌گیر وابسته به جناح مقابل .
با ایجاد فشار بیش‌تر بر دکتر طاهری به منظور توقف تمامی فعالیت‌ها و تحقیقات صورت گرفته، ایشان را بازداشت و روانه زندان می کنند, نامبرده به منظور اعتراض به فشارهای صورت گرفته بر فعالیت‌های علمی و خیر خواهانه اش, در زندان انفرادی دست به اعتصاب غذا زده است و اکنون در شرایط بسیار وخیمی به‌سر می برد که بدلیل سیاسی نبودن فعالیت‌ها و نگرانی دوستانش از بدتر شدن اوضاع وی, در این مورد سکوت اختیار شده و در کمتر رسانه ای خبر آن منعکس گشته است.
اخیرن با وخامت وضعیت جسمانی محمد علی طاهری, گروه تحقیقاتی سایمنتولوژی جهت رفع شبهات مطرح شده مطالب تحقیقات انجام شده و فیلمهای دروس سایمنتولوژی را بروی اینترنت و برای عموم و دراختیار همگان قرارداده اند که این اقدام نیز به مذاق گروه‌های درگیر و ناپیدای قدرت در طبقه حاکمیت خوش نیامده و با بستن و فیلتر نمودن سایت‌ها٬ آن‌ها را بدون هیچ توضیحی دستگیر و روانه زندان کرده اند.
البته در داخل ایران همچنان عده ای سعی بر این دارند که جلوی حذف و تخریب این دانشمند ایرانی را گرفته و دیگر مسئولین نظام را متوجه این امر نمایند که جهت مقابله با معضلات جدید پیش رو که درآینده نیز جدی تر خواهد شد، می‌توان از اطلاعات و تحقیقات صورت گرفته, فارغ از منافع شخصی و جناهی در جهت بهداشت معنوی جامعه و آگاهی عمومی بهترین استفاده را کسب نمود….

۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه

اعتراف میکنم!!!

اعتراف میکنم که 16 سالم بود که در شب چهارشنبه سوری بازداشت شدم و یک شب به جرم اقدام علیه امنیت ملی !زیر دست نیروهای امنیتی بودم .
اعتراف میکنم که همان شب با طمع گاز فلفل و باتوم و تونلِ وحشت و جرم سازی و... آشنا شدم!
اعتراف میکنم که شاید اگر چند ساعت دیگر در آنجا میماندم شاید حاضر میشدم به دزدی که در 10 سالگی از مغازه اصغر آقا بقال محله قبلیمون کرده بودم هم اعتراف کنم!
اعتراف میکنم که اینکه دست و پایم را بستند و مثه ... کتکم زدند و از تونل وحشت ردم کردند و موهایم را گرفتند و صورتم را روی زمین کشیدن و آن همه مشت ولگد که تو صورتم زدند آنقدر درد نداشت که فحش های یه بچه بسیجی همسن و سال خودم برایم درد داشت
اعتراف میکنم که درد کمرم و کابوس های شبانه ام یادگاری آن شب مبیاشد
اعتراف میکنم که از آن سال به بعد از مراسم چهارشنبه سوری فراری بودم و در تمام این مدت فقط یک بار دوباره به این مراسم پا گذاشتم و آن یک بار هم به احترام یک نمک نشناس بود!
اعتراف میکنم روزهای قبل از اعتراف سران فتنه من در خانه خودم روی تخت خودم راحت لم داده بودم!
اعتراف میکنم که اعتراف نکردن جُربُزه میخواهد!اعتراف میکنم که کار هر مرد نیست اعتراف نکردن!
اعتراف میکنم که میدانم اگر هم کسی اعتراف کرد نه به خاطر خودش که به خاطر عزیزانش بوده
اعتراف میکنم که من و دوستانم می فهمیم و میدانیم که همین فهمیدن خودش جرم سنگینیست!
اعتراف میکنم که بعضی وقت ها میترسیم چون انسانیم!